دُر در صدف

زیبایی هایت را در پوششی از صدف پنهان کردن نشانه حفظ امانت خدادادی است

دُر در صدف

زیبایی هایت را در پوششی از صدف پنهان کردن نشانه حفظ امانت خدادادی است

راهپیمایی حجاب

خانواده های شهدا خواهران بسیج مقاومت و      مادران دختران با حجاب با وجود کهولت سن شرکت کرده بودند شرکت کنندگان اعم از زن و مرد همه خواستار پیگیری جدی خواسته خود بودند به خصوص به صدا و سیما برای الگو سازی هشدار می دادند.از نیروی انتظامی میخواستند برخورد کند

جنبش وبلاگی رازگل یاس

امروز قراره از میدان انقلاب اصفهان راه پیمایی علیه بدحجابی آغازشود توجه داشته باشیم فعلا تظاهرات علیه بد حجابان نیست علیه بد حجابی است ولی اگر دهن کجی ها ادامه یابد عنقریب شعار ها تغییر خواهد کرد خوب است زنان و دختران خودنما به خود آیند. 

اینم از سایت تابناک دیدم

جزئیات طرح عفاف و حجاب در کتاب‌های درسی

معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی با تاکید بر اینکه اعتقاد داریم که هر کاری باید در آموزش‌وپرورش شروع شود تا اقدامی ریشه‌ای صورت گیرد گفت: آموزش و پرورش یکی از سازمان‌های عضو شورای اجتماعی وزارت کشور است که براین اساس معتقدیم که طرح عفاف و حجاب باید وارد کتب درسی شود.

بهرام محمدیان معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی در گفت‌وگو با ایلنا، با اشاره به اینکه جزئیات طرح عفاف و حجاب به آموزش و پرورش که خود عضوی از شورای اجتماعی وزارت کشور است، ابلاغ شده است، گفت: اینکه هر کاری باید در آموزش و پرورش شروع شود امری درست است و اعتقاد داریم که بر این اساس کارها به صورت ریشه‌ای اجرا می‌شود اما آموزش و پرورش نباید جبران‌کننده کم‌کاری‌های دیگر سازمان‌ها باشد.

وی با تاکید بر اینکه طرح عفاف و حجاب وارد کتاب‌های درسی می‌شود، گفت: این اقدام باعث ترویج ریشه‌ای فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه می‌شود و امیدواریم نهادهای دیگر نیز به وظایف خود در این زمینه عمل کنند و همه وظایف را بر دوش آموزش و پرورش نگذارند.

دل مشغولی با شهوات به وسیله بی حجابی

بسم الله الرحمن الرحیم

یبَنی ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیکمْ لِبَاساً یوَارِی سوْءَاتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِبَاس التَّقْوَی ذَلِک خَیرٌ ذَلِک مِنْ ءَایتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یذَّکَّرُونَ(۲۶)

یبَنی ءَادَمَ لا یفْتِنَنَّکمُ الشیطانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیکُم مِّنَ الْجَنَّةِ ینزِعُ عَنهُمَا لِبَاسهُمَا لِیرِیهُمَا سوْءَاتهِمَا إِنَّهُ یرَا‏کُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیث لا تَرَوْنهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ(۲۷)

وَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیهَا ءَابَاءَنَا وَ اللَّهُ أَمَرَنَا بهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَتَقُولُونَ عَلی اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ(۲۸) سوره اعراف

از همان ابتدا که دین مبین اسلام بوسیله پیامبر شکل گرفت مخالفت با آن هم آغاز گشت اما این دین تا جایی پیش رفت که اساس حکومت شد. دشمنان از دیرباز با حربه های گوناگون سعی بر براندازی دین را داشتند زیرا با منافع دنیایی آنها سازگار نبود یکی از آن حربه ها که در آن موفقیت بیشتری داشته اند مشغول کردن نه فقط مسلمانها بلکه انسانها به شهوات و هواهای نفسانی خویش است که تغافل و از دین بریدن را در پی دارد. از میان برداشتن حجاب یکی از انحای حمله به دین و فرهنگ است.

وسایل ارتباطاتی همچون رسانه ها فقط در جهت خبر رسانی استفاده نشد بلکه رفته رفته جهتگیریهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... به خود گرفت. البته رسانه ها هم وسیله اند که باید دید در دست چه شخصی و چه گروهی قرار می گیرند. آنچه که در نظام تک قطبی جهان کنونی ملموس است رسانه ها در جهت براندازی ارزشهای اسلامی بکار گرفته شده اند، که یکی از ارزشهای اسلامی، پوشش اسلامی خصوصا حجاب برای زن است.

استعمارگران اینرا بخوبی تجربه کرده اند که برای استعمار کشیدن یک ملت باید آنها را به شهواتشان مشغول کرد و خصوصا نسل جوان و نو پای آن ملت، برای دست یافتن به این خواسته یشان شخصیت وجودی زن بعنوان یک انسان را از بین می برند و به او می فهمانند که شخصیت اجتماعیش زنانگی اوست. آنچه که در این اندگ نوشته بحث می شود فرهنگ سازی مستعمران بوسیله رسانه و چگونگی مقابله بااین فرهنگ سازی است.

● حجاب، عفاف و تبرج

مفهوم لغوی حجاب: به گفته اهل لغت این واژه به صورت متعدی و به معنای در پرده قرار دادن به کار می رود. ابن درید می گوید: «حجبت الشیء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...، احتجبت الشمس فی السحاب اذا تستترت فیه» حجاب، پوششی است که روی شیء را فرا می گیرد و حجاب یعنی پرده...، زمانی که خورشید در ابر فرو می رود عرب می گوید: احتجبت الشمس فی السحاب». فیومی این واژه را چنین توضیح می دهد: حجب فعلی متعدی است و به معنای مانع شدن به کار می رود. به پرده، حجاب می گویند، زیرا مانع از دیدن است، و به دربان، حاجب گفته می شود، زیرا وی مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانی اطلاق می گردد، ولی برخی مواقع به موانع معنوی نیز حجاب گفته می شود.

از گفتار اهل لغت می توان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته می شود که مانع از دیدن شیئی پوشانده شده می شود. شهید مطهری نتیجه تحقیقات لغوی خود را درباره این واژه، چنین بیان می کند: کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب، بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست; آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.

این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته و معنای خاصی پیدا نکرده است. شهید مطهری می فرماید: در قرآن کریم در داستان سلیمان، غروب خورشید را این طور توصیف می کند: «حتی توارت بالحجاب» یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. تعبیر حجاب با همین معنا در آیه ۵۱ سوره شوری و نیز در آیه ۵۳ سوره احزاب به کار برده شده است... . در دستوری که امیرالمومنین(علیه السلام) به مالک اشتر نوشته است می فرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک» یعنی در میان مردم باش کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.

● مفهوم اصطلاحی حجاب:

این واژه در فقه در معنای لغوی خود که همان پرده حائل میان دو چیز باشد به کار رفته و معنای جدیدی برای آن ایجاد نشده بود. در دوران متأخر این واژه معنای اصطلاحی خاصی پیدا کرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است.

شهید مطهری در این باره می فرماید: استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه ستر که به معنی پوشش است به کار می رفته است. فقها چه در کتاب الصلوة و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند کلمه ستر را به کار برده اند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار می بردیم، زیرا چنان که گفتیم معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است... در آیات مربوطه، لغت حجاب به کار نرفته است.

آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است بدون آن که کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.

معنای اصطلاحی جدید این واژه، عبارت است از پوششی که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوه گری و خود نمایی بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معنای اصطلاحی مورد نظر است، نه پرده نشینی زنان. تردیدی نیست که حجاب در این اندازه یکی از احکام مشترک ادیان ابراهیمی و از احکام ضروری اسلام بوده و همه طوایف اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند.

این جا باید به سه واژه بپردازیم واژه تبرج یا خودنمایی، حجاب و عفاف.

مطلب اصلی که هم فرهنگ ما و هم دین ما بر آن تاکید دارد دوری از تبرج یا خودنمایی است، زیرا این رفتار جاهلیت است. یعنی در جوامعی که به تمدن نرسیده اند بیشتر مردم به خودنمایی می پردازند. بعضی وقت ها ممکن است آقایی از نظر پوشش اشکال نداشته باشد یا خانمی حجاب چادر را انتخاب کرده باشد ولی به آن بعد باطنی و درونی که پرهیز از خودنمایی است توجه نکند. این حجاب ایراد دارد. مفهوم کاملی می توانیم ارایه بدهیم که هم حجاب رعایت شده باشد و هم قید تبرج و خودنمایی زده شود.

معنای لغوی عفاف: عفاف با فتح حرف اول، از ریشه "عفت" است و راغب اصفهانی در مفردات خود، عفت را معنی می کند: «العفة حصول حالةٍ للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة». (عفت، پدید آمدن حالتی برای نفس است که به وسیلة آن از فزون خواهی شهوت جلوگیری شود). پایه عفاف، خویشتن داری است و ردپایی از جنسیت یا اختصاص به جنس خاص (زن) در معنی لغوی عفاف، وجود ندارد.

● معنای اصطلاحی عفاف:

در ادب پارسی، "عفاف" از نظر معنا و گویش، تفاوت یافته است.

در لغت نامة دهخدا چنین آمده است: «عفاف: پارسایی و پرهیزگاری، نهفتگی، پاکدامنی، خویشتن داری». دکتر معین در فرهنگ فارسی معین آورده است: «عفاف: پارسایی، پرهیزگاری، پاکدامنی، در تداول غالباً به کسر اول تلفظ می کنند.» بنابراین در گویش فارسی، عفاف به کسر اول و به معنی "پاکدامنی" به کار می رود. عفاف یعنی پاسخ به خواست و کشش درونی که به طرف فطرت و نیازهای فطری داریم. عفاف یک نیاز فطری است که در همه جای دنیا به یک شکل است و وقتی شرایط رعایت می شود امنیت اجتماعی به وجود می آید.

مثلاً به الگوگیری ها توجه کنید. در چین و ژاپن برای آرامش خانم ها بحث جدا کردن خانم ها و آقایان در اتوبوس ها را مطرح کرده اند یا نحوه لباس پوشیدن برای مصون ماندن از تعرض دیگران و ... در خیلی از کشورها که متوجه بحران ها و آسیب های اجتماعی شده اند مطالعه می شود و به آن می پردازند بنابرین بحث اصلی و اساسی همان عفاف است. عفاف یعنی حجاب به علاوه پرهیز از خودنمایی.

● مقام و جایگاه زن در فرهنگ اسلامی

زن مظهر صفات جمال الهی است، ان الله جمیل و یحب الجمال، زیبایی زن جلوه ای از زیبایی پروردگار است برای همین او را ریحانه خلقت می خوانند، پس زن مرواریدی است که باید با صدفی پوشیده شود و با انسانیت خود در اجتماع حاضر شود. حجاب برای زن همچون خار برای گل است که او را از ملعبه شدن دست بیگانگان حفط می کند. انسان بالطبع می خواهد در جامعه مطرح باشد و به هر وسیله که شده خود را به دیگران معرفی کند وقتی زن، علم و هنری نداشت، حرفه ای نداشت که بوسیله آن در جامعه نقشی ایفا کند به زنانگی و جنسیت خود پناه می برد، امام خمینی می فرمایند: « ایران را مدرسه کنید» به نقل از دختر ایشان حضرت امام با رفتن فرزندان خود به دانشگاه مخالفت نمی کردند زیرا معتقد بودند کلاس و جلسه تدریس و محیط علمی، جدی است و اگر صحبتی باشد بین دانشجو و استاد است. (۱)

حال این مسئله مطرح می شود که اکنون قشر تحصیل کرده و دانشگاهی ما نیز پوشش اسلامی را رعایت نمی کنند، باید در اینجا گفت که اینها هم علم و هنری ندارند و بهتر است بگوییم نه تنها از خود علم و حرفه ای ندارند بلکه دنبال علم نیز نیستند، حتی اگر شما زنانی را که از وجهه اجتماعی در غرب برخودرادند ببینید به هیچ وجه به صورت نیمه برهنه در مجامع عمومی حاضر نمی شوند چون دارای شخصیت اند، آنهم شخصیتی که خودشان بدست آوردند و پوشش وسیله ای است برای حفظ این شخصیت.

البته طبق آیات قرآن و شواهد تاریخی حجاب امری فطری است. فرید وجدی در این باره می نویسد: « زنان یونانی در دوره های گذشته صورتها و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند. زن های فنیقی دارای حجاب قرمز رنگ بودند. سخن در مورد حجاب در لابلای کلمات قدیمی ترین مولفان یونانی نیز به چشم می خورد. حجاب در زنان سیبری و ساکنان آسیای صغیر و شهر میدی و فارس و عرب وجود داشته ...» (۲)

خداوند متعال می فرماید: « فَدَلَّا همَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشجَرَةَ بَدَت لهَُمَا سوْءَتهُمَا وَ طفِقَا یخْصِفَانِ عَلَیهِمَا مِن وَرَقِ الجَْنَّةِ وَ نَادَا همَا رَبهُمَا أَ لَمْ أَنهَکُمَا عَن تِلْکُمَا الشجَرَةِ وَ أَقُل لَّکُمَا إِنَّ الشیطنَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِینٌ » (۳) وقتی آدم و حوا از آن درخت ممنوعه چشیدند پوشش آن دو از بین رفت که به سرعت با برگ درختان خود را پوشاندند یعنی آنها فهمیدند که به پوشش نیاز دارند بدون اینکه کسی به آنها گفته باشد، پس معلوم می شود انسان ذاتا دنبال پوشش زشتی های بدن خود است و جای تعجب است چگونه رسانه ها فرار از پوشش را برای مردم جلوه دادند که مردم هم خلاف فطرت خود عمل کردند و حتی بعضی ها تا جایی پیش رفتند که از دوره جاهلیت عربستان پیش از اسلام جاهلتر شده اند « وَ قَرْنَ فی بُیوتِکُنَّ وَ لا تَبرَّجْنَ تَبرُّجَ الْجَهِلِیةِ الأُولی» (۴) (و مانند روزگار جاهلیت زینتهای خود را آشکار نکنید) حتی در زمان جاهلیت پوشش برای زنها وجود داشته اما اکنون قانونی در فرانسه، مهد آزادی های ملی و مذهبی، تصویب می کنند که زنان حق ندارند با روسری در اداره های دولتی وارد شوند و یا در مدرسه و دانشگاه خود حضور داشته باشند.

قبل از انقلاب اسلامی به زنان ما تفهیم کرده بودند که چادر و حجاب مانع پیشرفت و رشد است و هر زنی اگر بخواهد پیشرفت اجتماعی، سیاسی و علمی داشته باشد باید بدون چادر ظاهر شود تا مورد توجه قرار گیرد، امام خمینی بر سیاستهای پهلوی خروشید و فرمود: « بانوان ما را منحط کردند، خیانت کردند بر ملت ما، بانوان ما را ملعبه کردند. بانوان ما را مثل عروسکها کردند، بانوان ما جنگجو بودند، اینها خواستند ننگجو باشند» (۵) و در جای دیگر در مورد اثر انقلاب اسلامی بر زنان چنین می فرمایند: « امروز زنان در جمهوری اسلامی همدوش مردان در تلاش و سازندگی خود و کشور هستند و اینست معنای آزاد زنان و آزاد مردان» (۶) پس زنان می توانند با رعایت قوانین اسلامی که سلامت جامعه را در پی دارد در فعالیتهای اجتماع شرکت کنند و این در حالی است که غربی ها با این نظر مخالفند، شهید مطهری در باب مسئله حجاب می فرمایند: حجاب در اسلام از یک مسئله کلی تر و اساسی تر ریشه می گیرد و آن اینست که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی چه بصری و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحمصرا برای کار و فعالیت باشد بر خلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوییهای حسی به هم می آمیزد.

● رسانه را بهتر بشناسیم

کتاب و روزنامه و مجله از اولین وسایل ارتباطاتی در دنیا بودند. با بوجود آمدن اینها مردم خیلی سریعتر از گدذشته از اخبار و اطلاعات با خبر می شدند و بعد با گسترش وسایل ارتباطی و پیشرفت تکنولوژی آن دنیا وارد عصر جدیدی شد. در رسانه و ارتباطات عمل و عکس العمل خیلی سریع به وقوع می پیوندد و رسانه ها فاصله ها را به قدری کم کرده اند که زمین را به یک دهکده تشبیه می کنند و البته در توسعه ارتباطات شاید گزاف نباشد که بگوییم آدم ها در کنار میزی نشسته اند که هر وقت اراده کنند با هر کسی می توانند سخن گویند و در پی آن عکس العمل و سخن مقابل را دریافت کنند.

از وقتی رسانه ها به وجود آمدند، ارتباطات انسانی وارد عرصه جدیدتری شد. اقبال عمومی به سوی وسایل ارتباطی خصوصا رادیو و تلویزیون قابل توجه بود، در عصرحاضر عدرت رسانه در جهان بر کسی پوشیده نیست رسانه به جایی رسیده است که می تواند یک جهت فکری به مردم بدهد، یک الگو تعیین کند و یا حتی یک دین یا متد به مردم برای رسیدن به سعادت معرفی کند، با رسانه می توان فرهنگ سنتی یک قوم را از بین برد و فرهنگ خود ساخته ای را جایگزین کرد در اینجا باید نگاه کرد رسانه دست چه گروه فکری و یا وسیله چه شخص و گروهی است. رسانه در هر جهت فکری که قرار بگیرد می تواند بهترین وسیله در گسترش آن فکر باشد. از دیر باز حکومت مستعمران بر پایه ارتباطات قوی آنها بوده است.

مک لوهان در کتاب درک رسانه ها چنین می نویسد: ناپلئون نسبت به رسانه ها درک بالایی داشت بویژه در مورد سیستم تلگراف شاپ که برتری وی را بر دشمنانش تضمین کرد. نیومن جمله ای به این مصمون دارد که سه روزنامه مخالف، به مراتب خطرناکتر از هزار سر نیزه عمل می کند. (۷) حال باید ببینیم که آیا دشمنان انقلاب اسلامی از رسانه در جهت براندازی انقلاب و ارزشهای اسلامی استفاده می کنند یا خیر؟ آنچه که در دنیای امروز بخصوص برای ما مسلمانها معلوم شده است اینکه مستعمران و مستکبران تلاششان بر براندازی تنها قومی است که در مقابل آنها ایستاده و اتکاء این قوم دینسان است. برای از بین بردن دین ایشان باید ارزشهای آن را مورد حمله قرار داد و یکی از مهمترین ارزشهای دینی ما حجاب و پوشش اسلامی برای زن است و آنها فهمیده اند که اگر این حجاب از بین برود مردم مشغول شهواتشان می شوند و ارزشهای دینی و در پی آن حکومت و سیاست را از یاد می برند. فرانتس فانون چنین می نویسد: هر چادری که دور انداخته شود افق جدیدی که بر استعمارگر ممنوع بوده در برابر او می گشاید وپس از دیدن چهره هر بی حجابی امیدهای حمله ور شدن اشغالگر ده برابر می شود اگر بخواهیم به تار و پود بافته جامعه الجزابر هجوم بریم و استعداد و مقاومت او را معدوم سازیم باید بوا زنها را تحت تسلط قرار دهیم.(۹)

● رسانه، حجاب و چالشهای موجود

یکی از تاثیرات بارز منفی که رسانه ها در تمام جوامع بشری گذاشته اند شکاف طبقاتی و ملموس شدن اختلاف در بینش ها و نگرشهای مردم در برخورد با اطلاعاتی است که بوسیله رسانه ها به یک جامعه سرازیر می شود. آنهایی که با کتاب وروزنامه و رسانه های نوشتاری سرو کار دارند قدرت درک و تحلیل بیشتری نسبت به مسائل جاری جهان را از آنهایی که با رسانه های بصری و سمعی دم خورند، دارند. زاک سر در گزارشی که در سال ۱۹۷۸ منتشر شده چنین می نویسد: در نظامی که انواع رسانه های ارتباط جمعی مخاطبهای خود را دارند و در عین حال تلویزیون بیشترین قشرها را پوشش اطلاعاتی می دهد، این شکاف در سطح دانش و درک و قدرت تصمیم گیری مردم و طبقات مختلف بسیار عمیق و روز به روز وسیع تر خواهد شد.

این امر تا آنجام پیش می رود که قدرت درک و برداشتهای اقشار مختلف جامعه از یک خبر به همان میزان متفاوت بوده و در نتیجه در تصمیم گیری های آنان بروز می کند. (۱۰)

مشکلات ناشی از این شکاف طبقاتی در فکر مردم آنجایی معلوم می شود که جامعه مثلا با یک ارزش دینی مثل حجاب روبرو می شود. مردمی که درک درستی از دین خود و ارزشهای آن ندارند و باصطلاح، دینی احساسی اختیار کردند بالطبع در مقابل چند سوال عقیدتی خود را می بازند زیرا الگوی خود در فرهنگ را رسانه قرار داده اند. وقتی گفته می شود که حجاب یعنی تحمل سختی آنهم مشقتی که خود انسان با اختیار انتخاب کرده حجاب یعنی زندانی شدن و اسارت، در حالی که آزادی حق هر کسی است. حجاب یعنی گوشه نشینی و کنار کشیدن از اجتماع و کارهای اجتماعی و سیاسی و علمی. نمی دانند چه جوابی دهند و تهی از ارزشهای مورد قبول خویش می شوند و آنگاه که الگوی آزادی در رسانه برای آنها نمایش داده شد چرا دنبال آن نروند؟ هنگامی که فیلمهای جمهوری اسلامی ایران برای مردم زنان خوشبخت در خانواده های مرفه و ثروتمند و به اصطلاح متمدن و با فرهنگ را با حجابی غیر از پوشش اسلامی و زنان بدبخت و کلفت را با چادر نمایش می دهد چگونه می توان انتظار داشت مردمی که دنبال رفاه و آسایش و تجددگرایی اند و اصول دینشان را خوب درک نکرده اند از چنین الگویی پیروی کنند. شما می بینید از دوره ای فیلمهای مبتذل در سینمای ما وارد شد و بازار سینما را گرم کرد. قطعا بستری برای بوجود آمدن اینگونه فیلمها بوده است که باعث رونق بازار این فیلمها شده است.

نبود سیاستگذاری های مناسب در ساختار نهادهای اجتماعی در مورد رعایت حجاب و حدود روابط زن و مرد باعث شکست حرمتها در انسانها می شود که این خود معلول نبود کار علمی در این باب مخصوصا مسئله جنسیت است. با این اوصاف می توان تهدیدها و چالشهای موجود را در رسانه ملی و جامعه چنین شمرد:

۱) نبود درک درست از مبانی و ارزشهای دینی در عامه مردم

۲) پخش فیلمهایی با مضامین ضد ارزشی و مغایر با ارزش قرار دادن حجاب در زندگی

۳) توجه نکردن مسئولان فرهنگی و تبلیغی به ترویج فرهنگ عفاف

۴) نبود ساختارهای مناسب در اداره ها و سازمان ها برای حفظ و ترویج فرهنگ حجاب

۵) عدم وجود نظام ها و ساختارهای مناسب علمی در مورد روابط زن و مرد، نظام جنسی، حجاب و حدود آن

● استراتژی های ممکن برای ترویج حجاب در رسانه ملی

در ابتدا ما باید مواظب رسانه های خود باشیم که به تبلیغات فرهنگی دشمنان بیشتر دامن نزند. باید جهت و هدف و خط حرکتی رسانه های خود را معلوم کنیم. بررسی کنیم چرا یک اقبال عمومی از مردم دنیا به طرف رسانه های غربی وجود دارد که این خود یک موضوع تحقیق است و در این اندک نمی گنجد. به نظر بنده رسانه ها پیشرفت غرب را برای کشورهای در حال توسعه به صورت یک الگوتبدیل کرده و راه رسیدن به این الگو را با نشان دادن زیبایی های ظاهری و پیشرفت آن سرزمین معرفی می کنند و مدام این فکر را تزریق می کنند که اگر می خواهید پیشرفت کنید باید از همین راه ما بیایید و به نسخه ای که ما می گوییم عمل کنید پس باید فرهنگ غرب را بعنوان مقدمه پیشرفت پذیرفت و در این پذیرش تا ابد وابسته به غرب ماند و اینگونه بر افکار آحاد مردم سلطه می یابند.

اگر کشوری بتواند جهت کلی خود و سیر پیشرفت خود در علم و تکنولوژی را با توجه به ارزشهای آن سرزمین برای مردم خود تبیین و روشن کند دیگر مردم دنبال غرب نمی روند و دین را افیون ملت و پیشرفت نمی دانند بلکه خود دست به تولید می زنند و به پیشرفت می رسند. شاید یکی دیگر از علل رفتن به سوی غرب این باشد که بسیاری از مردم، از تاریخ و پیشینه تمدنی و فرهنگی خود خبر ندارند و فکر می کنند مهد علم و فرهنگ غرب است در حالی که باید تاریخ علم و فرهنگ ایران و اسلام را به آنها معرفی کرد، درست است که در حال حاضر غرب سردمدار علم است اما ریشه از کجاست؟ یکی از عواملش جنگهای صلیبی بود که علم را از اسلام وارد اروپا کرد. عنوان می شود که در کشور ما یا حتی بین مسلمانان فقر فرهنگی وجود دارد، این به معنای وجود نقص و ضعف در فرهنگ غنی و اصیل ما نیست بلکه فرهنگ اسلامی ما فرهنگی انسان ساز و کامل است پس فقر فرهنگی به چه چیز اطلاق می شود؟ به این معناست که سطح آگاهی مردم از فرهنگ و مبادی آن کم است.

مردم با چراها آشنا نیستند و دنبال پاسخ به چراها نمی گردند لذا رسانه های وابسته به فرهنگ غربی با تمام قوا تلاش خود را در جهت به چالش کشاندن اعتقادات و ارزشها بکار می اندازند. فیلسوف فرانسوی گلوکزمان (البته با توجه به واقعه ۱۱ سپتامبر) چنین می گوید: نیروهای ویرانگر پر شتاب تر از نیروهای اصلاح جهانی و سازندگی عمل می کنند. خوب مصداق این حرف را می بینیم، بیش از صدها سایت اینترنتی و به نقلی هفت میلیون سایت مبتذل و سکس به مبارزه با ارزشهای اسلامی پرداخته اند، دو شبکه ماهواره ای بیگانه شبانه روز در حال پخش فیلمها و تصاویر مبتذل هستند. شما ببینید آمریکا و اسراییل برای به ابتذال کشیدن جوانان ایرانی چه پولی صرف می کنند و چقدر وقت می گذارند این مطالب توجه ما را جلب می کند که باید گامی اساسی در مبارزه با این دشمنان و ترویج ارزشهای اسلامی برداریم البته بعضی اقدامات صدا و سیما قابل تقدیر است، همچون براه انداختن شبکه های قرآن و معارف، گزارشی نیز بتازگی منتشر شده معاون اجرایی و رئیس حوزه ریاست سازمان صدا و سیما از تولید و پخش ۸ هزار و ۸۳۵ برنامه رادیویی، تلویزیونی و خبری به مدت ۲ هزار و ۵۷۶ ساعت در سال ۸۴ برای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه خبر داد. (۱۱)

ستاد گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در سازمان صدا و سیما با مسئولیت مشاور رئیس سازمان و مدیر دفتر امور بانوان تشکیل و از ابتدای سال ۸۴ با حضور نمایندگانی از معاونت های سیما، صدا، سیاسی، برون مرزی، بین الملل و مراکز نظارت و ارزیابی و حراست کار خود را آغاز کرده است.

کاظمینی افزود: این ستاد تاکنون با برگزاری جلسات مستمر با طراحان لباس، موسسات تحقیقاتی و پژوهشی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مراکز دانشگاهی با هدف تهیه آلبوم جامع لباس و مد درصدد ارائه مناسب ترین شیوه برای تبلیغ پوشش مطلوب در رسانه ملی است.

ما به شبکه هایی نیاز داریم تا معارف اسلامی را به زبان های گوناگون دنیا پخش کند. باید فرهنگ اسلام و ارزشهای اسلامی با اصول آنها را در سطح عموم مردم جهان منتشر کنیم و بهترین راه آن کمک گرفتن از همین رسانه است. دنیای امروز تشنه آزادی است اما حقیقت آزادی را گم کرده، بشر امروز تشنه عدالت است اما به معنای عدالت آگاهی ندارد، بشر امروز الگوی رفتاری و عملی می خواهد تمام اینها در اسلام هست و فقط باید به جهانیان اعلام شود و چه وسیله ای بهتر از رسانه در عصر ارتباطات. بشر امروز مشکل طلاق و عدم استحکام خانواده را دارد، مشکلات روانی زیاد شده است، عکس زن به وسایل تبلیغاتی چسبیده است ارزش انسانی او به اندازه یک کالای مصرفی پایین آمده است. موبدان و روحانیان ادیان الهی در غرب خط از همپاشی دین، سیاستمداران و جامعه شناسان خط از همپاشی حکومتها و اجتماعها را پیش بینی می کنند و همه مردم دنیا تشنه و پذیرای معارف ناب و ارزشهای اصیل اسلامی شده اند که انسانیت را برای همه به ارمغان می آورد. در مواجهه با تهاجم به ارزشهای دینی ما دو وظیفه داریم:

۱) احکام نجات بخش اسلام را گسترش دهیم یعنی تازش و خیزشی به سمت جهان داشته باشیم

۲) انفعال در برابر تهاجم های فرهنگی و مقاوم کردن زمینه های دینی از طریق روشن کردن اصول و ارزشهای دین در مردم و بالا بردن درک و فهم ایشان از دین.

اصل امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی مطرح است. نیروهای ارزشی جامعه همچون بسیج و نماز گزاران در مساجد و حتی آحاد مردم مسلمان باید در این امر آموزش داده شوند و چه اشکالی دارد که این آموزش بوسیله رسانه ها صورت گیرد. مثلا در برخورد با مسئله بد حجابی باید از شیوه های منطقی استفاده کرد و نیاید در اجرای این اصل کاری شود که بد حجابی و ترک پوشش اسلامی از سر لجبازی صورت گیرد.

پخش برنامه هایی جهت بالا بردن فهم مردم و انتشار ارزشهای اسلامی باید با توجه به تاثیر رسانه صورت گیرد. البته بحث تاثیر رسانه بسیار گسترده است و در این باب نظریات مختلفی وجود دارد، اما آنچه که مشهود است باید مخاطبان رسانه مشخص شوند. اینکه مخطب رسانه یک جامعه روستایی است یا یک جامعه شهری، فرهنگ غالب برآن جامعه چیست؟ طرز فکر این مخاطبان چیست؟ قدرت درک آنها چگونه است و به چه اندازه از قدرت تجزیه و تحلیل برخورداند؟ همچنین نوع رسانه در بکارگیری آن باید مشخص شود اینکه رسانه مورد نظر ما تلویزیون است یا رادیو یا سینما و یا حتی روزنامه ها و مجلات و با مشخص شدن همه اینها بوسیله متخصصان بکارگیری از رسانه مشخص می شود.

حجاب، حیا و عفت در رسانه

سی مرغ

من در وادی حیرت

عنوان: بازنمایی یا تصویرسازی تلویزیون یا سینما از عفاف در جامعه دینی یا اسلامی

چگونگی ترویج فرهنگ حجاب در جهت حفظ عفت عمومی در رسانه های جمعی(تلویزیون و سینما)

مسئله اصلی: آیا پخش فیلم های تلویزیونی در رسانه ملی مطابق حفظ عفاف در جامعه است؟

مسائل فرعی: ارتباطات براساس عفت و حیا چگونه در جامعه دینی شکل می گیرد؟ شاخصه های وجود عفت در یک جامعه چیست؟ تلویزیون چقدر توانسته عفت را (در سریالها و فیلم های سینمایی اش) رعایت کند؟ سیاستگذاری رسانه ملی در فیلم های تلویزیونی برای حفظ و ترویج عفت عمومی چگونه باید باشد؟ چرا حجاب و پوشش در ایران بعنوان یک مریضی فرهنگی شناخته می شود؟، چرا استعمارگران کشورهای اسلامی بر حذف حجاب از جامعه تاکید داشتند؟ چرا برخی از مردم حجاب را عقب ماندگی و مانع پیشرفت می دانند؟، عملکرد رسانه ملی در تبلیغ فرهنگ حجاب چگونه بوده است؟، چگونه می توان مفاهیم عمیق دینی را با استفاده از رسانه رادیو و تلویزیون انتقال داد؟

طرح مسئله:

از زمان پیدایش آدم ابوالبشر برروی زمین نمودهای عفت نیز ظاهر شد چنانکه قرآن کریم می فرماید ایشان زشتیهای خود را با برگ درختان پوشاندند. معنای خاص عفت به پاکدامنی و ارتباط محرم و نامحرم، زن و مرد، دختر و پسر اشاره دارد. عفت و حیا که جزء جدایی ناپذیر دین و ایمان بشمار می رود همیشه مورد توجه جوامع و تفکر های مختلف بوده است. مکتب های مادی گرایانه غربی که ریشه در دیدگاه های افرادی چون راسل و فروید دارد هرگونه قیدی در روابط جنسی را موجب اضطراب و التهاب در جامعه معرفی کرده که مانع پیشرفت و رسیدن به سود خواهد شد. دین اسلام نیز روابط زن و مرد را براساس عفت تبیین می کند و لوازمی را برای آن قرار می دهد.

جامعه دینی جامعه ای است که روابط زن و مرد در هر بخشی از آن براساس عفت و حیا باشد یعنی روابط با توجه به شخصیت انسانی افراد برقرار شود و هرگونه تعرضی در کلام، نگاه و رفتار در این روابط مذموم بوده و چنین افرادی همانگونه که در قرآن ذکر شده مریض القلب دانسته می شوند. (احزاب/32) وقتی عفت و حیا در جامعه ای برقرار شد و حکمرانی کرد، مرد و زن به خودی خود با وجود ارتباطات گسترده از هرگونه تعرضی شرم کرده و روابط براساس اهداف دیگری به غیر از لذات شهوانی شکل خواهد گرفت.

باید دقت داشت منظور از حکمرانی عفت در روابط زن و مرد به معنی قطع روابط نیست بلکه به معنای انسانی شدن این روابط هست. در هر رابطه ای که انسان برقرار می کند ناگزیر از انتخاب هدف است. منظور از عفت انتخاب هدف و قصدی جز لذات شهوانی است.

جامعه ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مدعی تشکیل یک جامعه دینی است که باید ارکان یک حکومت اسلامی و جامعه دینی در آن برقرار بوده و در عیان مردم نیز مشهود باشد. یکی از نمودهای جامعه دینی وجود عفت عمومی و صیانت از این ارزش است که خود را در پوشش، روابط کلامی و غیر کلامی زن و مرد در محیط اجتماع و ... نشان می دهد. از این حیث امر عفاف و حجاب همیشه مورد توجه مسئولان فرهنگی و ارتباطی کشور قرار داشته که چگونه می توان به ترویج ارزشهای مورد نظر دین اسلام در امر عفاف پرداخت؟ البته قابل ذکر است که در این موقعیت دستگاه های رسانه ای امپریالیسم غربی نیز در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و از بین بردن ارزشهای اسلامی تلاش مجددانه ای را بکار بسته اند و شرایط جدیدی را نسبت به زمانهای گذشته بوجود آورده است.

رسانه ملی و بخصوص تلویزیون جمهوری اسلامی ایران نیز از حیث گستردگی مخاطبان خود نسبت به دیگر رسانه ها از جایگاه مهمی در حفظ و نشر ارزشهای اسلامی و بخصوص صیانت از عفت عمومی در جامعه برخوردار است. بررسی فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیون در تصویر سازی وجود عفت در جامعه دینی به ما نشان می دهد، تلویزیون و سیاستگذاران رسانه ای آن تا چه اندازه به حفظ عفت توجه دارند و با انجام مصاحبه هایی با فیلمسازان و ممیزان فیلم در تلویزیون بهتر می توان به این قضاوت دست زد. البته در ابتدا باید به شاخص بندی عینی از عفاف در جامعه نیز دست یابیم تا با مدل سازی مطلوب عفاف و بررسی تصویر سازی از آن به راهکارهایی در رسیدن به تصویر سازی مطلوب دست یابیم که مورد توجه کارگردانان و ممیزان فیلم قرار گیرد.

به عبارت دیگر در پژوهش دینی به یک مدل ارتباطی محرم و نامحرم در جامعه دینی دست می یابیم که با توجه به شاخصه های بدست آمده از این پژوهش به آسیب شناسی وجود عفت در فیلم های تلویزیونی با تحلیل محتوای چند فیلم می پردازیم. سپس برای سیاستگذاری در امر ساخت و ممیزی فیلم ها به بررسی آیین نامه ها و مصاحبه با ممیزان پرداخته و در نتیجه یک آیین نامه جامع در مورد رعایت عفاف در فیلمها پیشنهاد می کنیم.

البته حلقه گم شده این تحقیق، مخاطبان و تاثیر فیلم های تلویزیونی در مخاطبان است که نیاز به روشهای پژوهشی نگره انگاری یا شرکت در گروه های متمرکز دارد.

سوالهای بنده:

1) بعد از پژوهش در مطالعات دینی و تحلیل محتوای چند فیلم و سپس مصاحبه با ممیزان آیا لازم است درمورد مخاطبان هم کاری صورت گیرد؟

2) برای تحلیل محتوا بهتر است روی تلویزیون کار کنم یا در سینما؟

3) آیا شاخصه انتخاب فیلم برای تحلیل محتوا فقط پر بیننده بودن آن است؟

4) چه تعداد از فیلم های سریال یا سینمایی باید انتخاب شود؟

5) چه سالی را برای این کار برگزینم؟

عدم برخورد با مسئله بدحجابی

امام جمعه قم برخورد قاطعانه با بدحجابی در جامعه را ضروری دانست و گفت:‌ باید کسانی که نسبت به آلودگی فرهنگی اصرار و لجاجت دارند از راه قانونی برخورد شود.

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد سعیدی امروز در خطبه‌های این هفته نماز جمعه قم که در حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار شد، در سخنانی با تسلیت فرارسیدن ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(س) گفت: این بانوی بزرگ در راه اسلام تلاش‌های بسیاری داشتند و خدمات بسیاری ارائه کردند.
وی تصریح کرد: بانوی بزرگ اسلام از جایگاه بسیار والایی برخوردار هستند و ما باید تلاش کنیم که این جایگاه والا را بشناسیم.
امام جمعه قم با بیان اینکه حضرت فاطمه زهرا(س) برای تحقق رسالت و تحکیم دین تلاش بسیاری داشتند، اظهار داشت: نسل جوان ما باید این شخصیت را به درستی بشناسند و آن حضرت را الگوی خود قرار دهند.
وی با اشاره به ابعاد شخصیتی حضرت زهرا(س) افزود: ایشان بهترین الگو برای همگان و به ویژه بانوان در مسائل مختلف از دفاع از ولایت هستند.
سعیدی با بیان اینکه حضرت زهرا(س) می‌توانند بهترین الگو در زمینه تربیت فرزندان نیز باشند، اظهار داشت: اگر بخواهیم که فرزند صالحی داشته باشیم باید از سنین کودکی به تربیت او توجه کنیم، چراکه شخصیت فرد در سنین کودکی شکل می‌گیرد.
وی در ادامه گفت: اگر شخصیت فرد در سنین کودکی به روش صحیحی شکل بگیرد، در سنین بزرگسالی او مسائل را به درستی درک کرده و می‌پذیرد.
امام جمعه قم در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از وضع حجاب در جامعه اظهار داشت: متاسفانه ما شاهد هستیم که وضعیت حجاب و آرایش برخی از زنان نامناسب است و این مسئله یکی از مشکلات امروز جامعه ما به شمار می‌رود.
وی با اشاره به اینکه اکثر مردم به معنای واقعی باحیا بوده و این مسائل را رعایت می‌کنند، یادآور شد: در برخی شهرها متاسفانه مشاهده می‌شود که عده معدودی از سر ناآگاهی مسئله حجاب را به درستی رعایت نمی‌کنند.
سعیدی با بیان اینکه مردم از وجود ناهنجاری‌های فرهنگ و بی‌بندوباری نگران هستند، ادامه داد: باید در این زمینه اقدامات جدی انجام شده تا این نگرانی‌های عمومی برطرف شود.
وی با انتقاد از عدم برخورد با مسئله بدحجابی در جامعه تاکید کرد: کسانی که خودشان به ارزش‌های دینی پایبند هستند، نباید نسبت به اینگونه مسائل بی‌تفاوت باشند.
استاد حوزه علمیه قم بر ضرورت ترویج امر به معروف و نهی از منکر تاکید کرد و اظهار داشت: مردم از اقدامات صورت گرفته در زمینه برخورد و مبارزه با بدحجابی حمایت می‌کنند.
وی با اشاره به اینکه در زمینه مبارزه بدحجابی کار فرهنگی و برخورد قانونی باید صورت گیرد، تصریح کرد: باید کسانی که نسبت به آلودگی فرهنگی اصرار و لجاجت دارند و به گونه‌ای عمل می‌کنند که انگار ماموریت دارند بی بندوباری را ترویج کنند، قاطعانه برخورد شود.
سعیدی از فعالیت‌های فرهنگی صورت گرفته در زمینه مقابله با بدحجابی از سوی ستادهای امر به معروف و همچنین دستگاه‌های فرهنگی تقدیر کرد و گفت: ملت نیز باید به وظیفه خود در زمینه تذکر لسانی عمل کنند.
وی با اشاره به اینکه دشمنان می‌خواهند از راه ترویج بدحجابی می‌خواهند به نظام ضربه وارد کنند، ادامه داد: اینها باید بدانند که آرزوی خود را به گور می‌برند.

راه پینایی

در حالی که برخی طلاب معروف قم از اظهارات وزیر کشور مبنی بر مشارکت گرفتن از طلاب در اجرای طرح عفاف و حجاب اظهار بی‌اطلاعی می‌کند، روز گذشته در چند شهر کشور از جمله قم، راهپیمایی‌ای با عنوان حجاب برتر برگزار شد. مرکز تحقیقات و طرح‌های کاربردی حجاب ریحانه‌النبی(س) که از سال 84 فعالیت خود را در زمینه حجاب در شهر قم آغاز کرده است، متولی برگزاری این راهپیمایی بود که به غیر از این شهر در تهران، شهر ری، مشهد، ارومیه و ساری هم برگزار شد. تهران امروز نوشت: شرکت کنندگان در این راهپیمایی با گفتن شعارهایی مانند « خواهرم خواهرم حجاب تو عزت است»، «ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است،ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است»، «چادر زن غیرت است نشان ملیت است»، «چادر زن جوشن است تیر چشم دشمن است» از حجاب و عفاف زن مسلمان حمایت کردند. (گزارش این راهپیمایی در صفحه یک آمده است) قاسم روانبخش که خود از جمله متولیان راهپیمایی‌های مذهبی در قم است و در چندین مورد راهپیمایی طلاب علیه خدشه دار شدن به مبانی فرهنگی و اسلامی در قم را طرح‌ریزی کرده است، یک روز پیش از برگزاری این راهپیمایی با «تهران امروز» به گفت‌وگو نشست: وزیر کشور در اوایل هفته خبر از حضور طلاب در اجرای طرح حجاب و عفاف داد. همکاری طلاب در این طرح چگونه است؟ من تا کنون چیزی در این مورد نشنیده‌ام. یعنی قرار نیست طلاب دخالتی در این طرح داشته باشند؟ قرار نیست طلاب به خیابانها بیایند و به ارشاد مردم بپردازند. اگر هم وزیر کشور چنین حرفی زده است شاید منظورش حضور طلاب در مساجد و مدارس حضور یابند و راجع به بحث و اهمیت آن سخنرانی کنند. اما طلاب برای بحث حجاب به خیابانها نخواهند آمد. شما بارها متولی برگزاری راهپیمایی‌ها در دفاع از ارزشها در قم بودید. چرا تا امروز در این راستا راهپیمایی نکردید و چرا این روزها حساسیت نسبت به مقوله حجاب در کشور افزایش یافته است؟ قرار نیست برای هر موضوعی راهپیمایی کنیم.بحث حجاب و عفاف بحثی فرهنگی و مهم برای جامعه است. به نفع خانم‌ها است که حجاب خود را رعایت کنند چرا که از بسیاری از گزندها در امان می‌مانند.از سویی عفت و پاکدامنی موجب تقویت بنیان‌های خانواده می‌شود. پیشنهاد شما برای اجرای طرح عفاف و حجاب چیست؟ باید برنامه اساسی برای این طرح در نظر گرفت. کار فکری برای ریشه کن کردن بدحجابی در کشور انجام داد و مظاهر بدحجابی را برای خانواده‌ها تبیین کرد تا متوجه شوند که بدحجابی چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد.در عین کار فکری، باید با مظاهر بدحجابی در پارک‌ها و خیابان‌ها برخورد کردالبته امر به معروف و نهی از منکر هم جایگاه خود را دارد. منظورتان از برخورد چیست؟ یعنی امسال هم گشتهای ارشاد به خیابان‌ها بیایند؟ من موافق حضور گشتهای ارشاد و ادامه فعالیت آنها همانند سال گذشته هستم. همچنین اعتقاد دارم که این گشتها باید توسعه پیدا کند البته در کنار این گشتهای ارشاد باید به تبیین فلسفه حجاب پرداخته شود. فلسفه حجاب باید مانند بستن کمربند ایمنی در کشور نهادینه شود تا زنان بفهمند حجاب برای آنها محدودیت نیست بلکه در راستای حفظ آنهاست. وظیفه وزارت کشور، شهرداری، صدا و سیما و دیگر نهادها است که در تبیین فلسفه حجاب در جامعه بکوشند. نیروی انتظامی و قوه قضاییه هم نقش موثری در برخورد با پدیده بدحجابی دارند که اکنون در حال تبدیل به بی‌حجابی است. اخیرا تشکل‌هایی مانند جامعه مدرسین قم از برنامه‌های خود برای ترویج حجاب و عفاف خبر داده‌اند. آیا وارد شدن تشکلهای سیاسی به مقوله حجاب و عفاف را صحیح می‌دانید؟ جامعه مدرسین را نباید یک تشکل سیاسی دانست بلکه این تشکل روحانی ریشه علمی و دینی دارد لذا قاعدتاً وظیفه خود می‌داند تا دراین مباحث ورود پیدا کند اما تشکلهایی که صرفا جنبه سیاسی دارند نباید موضوع حجاب را سیاسی کنند زیرا به ضرر جامعه است.

سزای داشتن حجاب در فرانسه

شورای انضباطی پلیس فرانسه خواستار دو سال ممنوعیت خدمت یکی از نیروهای پلیس به دلیل داشتن حجاب شد.

این شورا از رییس پلیس فرانسه خواسته است تا درباره 24 ماه ممنوعیت کار این پلیس محجبه که 18 ماه آن به صورت تعلیقی می باشد؛ نظر دهد.

رییس پلیس فرانسه باید در این خصوص اظهار نظر و تصمیم گیری کند.

این بانوی مسلمان که نام او " نورا . ب" ذکر شده از نیروهای پلیس راهنمایی و رانندگی است که در حین خدمت از شال به عنوان حجاب استفاده می کند.

نورا در منطقه 11 پاریس به کار مشغول است و از نوامبر سال 2009 میلادی تاکنون نیز به صورت منتظر خدمت به سر برده است.

شورای یاد شده قرار بود در چهارم نوامبر در این باره تصمیم گیری کند ولی این امر تاکنون به تاخیر افتاده است.

فرانسه به رغم ادعای دفاع از آزادی، برخلاف برخی دیگر از کشورهای اروپایی از رشد کافی برای تحمل حجاب بانوان مسلمان برخوردار نشده است.


نظر آلیس

انسانها با استعداد تفکر منطقی و غیر منطقی به دنیا می آیند. انسان ها برای شادی ،تفکر ،عشق ورزیدن ،ارتباط برقرار کردن با دیگران و رشد و شکوفایی آمادگی دارند.آنها همچنین برای تخریب کردن خود،ناشکیبایی سرزنش کردن خود و اجتناب از شکوفا کردن امکانات رشد آمادگی دارند. به نظر الیس تجربه ی فردی هر انسانی بالاترین ارزش و اهمیت را در زندگی او دارد،انسان باید کاملاً در زمان حال زندگی کند .به نظر او انسان در سایه ی فعالیت شدید می تواند خودش را ارتقا بخشد و با نیروهای بالقوه ی خود به طور خلاّق زندگی کند.انسان موجودی انتخاب گر است و می تواند آنچه را که به نفع اوست برگزیند و بالاخره اینکه انسان با همه ی این توانایی ها باید محدودیت هایی را هم در زندگی اش بپذیرد (پاپن،1974؛الیس 1973؛کرسینی ،1973). وی انسان را موجودی تلقی می کند که کنترل قابل ملاحظه ای بر افکار ،احساسات و اعمال خود داردو معتقد است که انسان طبیعتاً برای انسان های دیگر یار و یاورند و بدانها عشق می ورزند .مشروط به اینکه در دام تفکر غیر منطقی اش گرفتار نشود .چرا که این نوع تفکر به تنفر از خویش و رفتار مخّرب نفس منجر می شود و سرانجام به تنفر از دیگران خاتمه می یابد و علاقه ی اجتماعی او را مختل می کند(پاپن 1974؛کریسنی 1973) آشفتگی هیجانی در مورد برداشت از آشفتگی هیجانی الیس معتقد است که افراد نیاز ندارند کسی آنها را بپذیرد یا دوست بدارد،هر چند که این ممکن است بسیار خوشایند باشد درمانگر به درمانجو می آموزد ،حتی زمانی که افراد مهم آنها را نمی پذیرد یا دوست ندارند. احساس افسردگی نکنند. درمان عقلانی –هیجانی 1-افراد را ترغیب می کند احساس های سالم غم را بخاطر نپذیرفته شدن تجربه کنند.2-سعی می کند به آنها کمک کند راهی برای غلبه بر احساس های ناسالم افسردگی و اضطراب پیدا کنند. الیس تاکید دارد که سرزنش کردن محور اغلب آشفتگی هیجانی است. بنابراین برای اینکه از روان رنجوری واختلال شخصیت بهبود یابیم ،بهتر است که سرزنش کردن خود و دیگران را متوقف کنیم و به جای آن ضرورت دارد که یاد بگیریم خود را به رغم نقایصی که داریم بپذیریم . الیس معتقد است که ما گرایش نیرومندی داریم به این که امیال و ترجیحات خود را به صورت بایدها،حتماًها ،خواست ها و دستورات تشدید کنیم .وفتی که ناراحتیم خوب است که به بایدهای جزمی و مستبدانه نهفته ی خود نگاهی بیاندازیم ،چرا که این خواسته ها احساس های اخلال گر و رفتارهای کژکار بوجود می آورند(الیس ،2001 ؛وددیدن ،1997). موارد زیر نمونه هایی از عقاید غیر منطقی اند که آنها را درونی می کنیم و به ناچار به خود شکن منجر می شود.(الیس ؛1994،1997؛1999؛الیس و دریدن 1997؛الیس و هارپر 1997): «من باید محبت و تایید تمام افراد مهم در زندگی ام را کسب کنم.» «من باید تکالیف مهم را با شایستگی تمام انجام بدهم» «چون عمیقاً میل دارم که افراد با من از روی منصفانه و ملاحظه برخورد کنند،آنها حتماً باید این کار را انجام دهند » ما گرایش نیرومندی داریم به اینکه با درونی کردن عقاید خودشکنی نظیر اینها خود را از لحاظ هیجانی ناراحت کنیم و به همین دلیل است که دستیابی به سلامت روانی و حفظ کردن آن واقعاً دشوار است(الیس 2001). نظریه ی شخصیت تعریف واژه ها:RET یا درمان منطقی –هیجانی فاقد واژه های بی معنی و مبهم است و دارای ساختارها و واژه های منحصر به فرد می باشددر واقع اینطور به نظر می رسد که این نظریه دو واژه دارد: 1- جبری: وقتی انسان به خود می گوید: باید ، بایست ، می بایستی که کاری را انجام بدهد یا انجام ندهد به اعتقاد الیس او در یک حالت اجبار قرار گرفته وی این گرایش ها را با عنوان ایدئولوژی جبری طبقه بندی می کند. 2-منطقی:واژه ی منطقی به صورت مطلق تعریف نمی شود .مردم بر اساس انتخاب ارزش ها،مقاصد و اهداف مختلف زندگی می کنند. وقتی که این ارزش ها را انتخاب کردند.در اینجا اگر چناچه فکر،احساس و عمل آنها همسو با اهداف و ارزش هایشان باشد منطقی بوده اند. اما چنانچه فکر،احساس و عمل آنها مخالف با اهداف و ارزش هایشان باشد. غیرمنطقی بوده اند. نظریه A-B-C شخصیت این نظریه برای درمان عقلانی –هیجانی اهیمیت زیادی دارد. A وجود یک واقعیت، رویداد یا رفتار فرداست.C پیامد هیجانی و رفتاری یا واکنش فرد است، این واکنش می تواند سالم و یا ناسالم باشد. A(رویداد فعال کننده )موجب C (پیامد هیجانی) نمی شود بلکه B که عقیده ی شخص درباره A است عمدتاً موجب C واکنش هیجانی می شود. تعامل این عناصر را می توان به صورت زیر نشان داد. A(رویداد فعال کننده ) B(عقیده) C (پیامد هیجانی و رفتاری) D (مداخله برای مجادله کردن ) E (تاثیر) F (احساس تازه) برای مثال اگر کسی بعد از طلاق دچار افسردگی شود،امکان دارد طلاق به خودی خود موجب واکنش افسردگی نشده باشد،بلکه عقاید فرد درباره ی شکست خوردن،طرد شدن یا از دست دادن همسر موجب آن شده باشد الیس خواهد گفت که عقاید فرد درباره ی طرد و شکست (در نقطه B ) عمدتاً موجب افسردگی می شود(در نقطه C) نه خود واقعه ی طلاق(در نقطه A).بنابراین انسانها عمدتاً مسبب بوجود آوردن واکنش ها و آشفتگی های هیجانی خود هستند . هدف رفتار درمانی عقلانی-هیجانی این است که به افراد نشان دهد چگونه می توانند عقاید غیر منطقی را که مستقماً ((موجب)) پیامدهای هیجانی آشفته آنها می شود تغییر دهند.(الیس ؛1999،الیس و دریدن 1997؛الیس و هارپر 1997). آشفتگی هیجانی چگونه پرورش می یابد؟جملات خود شکنی که درمانجویان مرتباً تکرار می کنند،نظیر اینکه «من به خاطر این طلاق قابل سرزنش هستم»«من آدم شکست خورده ای هستم و هر کاری که انجام دادم غلط بود»،«من آدم بی ارزش هستم».الیس بارها خاطرنشان می سازد که «شما عمدتاً به همان صورتی که فکر می کنید احساس می کنید».واکنش های هیجانی آشفته مانند افسردگی و اضطراب توسط نظام عقیدتی خودشکن درمانجویان که بر عقاید غیر منطقی استواراست شروع شده و تداوم می یابند. الیس (2001) دو عنصر دیگر را به چهار چوب A-B-C اضافه کرد. بعد از A،BوC نویت به D(مجادله کردن)می رسد . اصولاً به کار بردن روش هایی برای کمک به درمانجویان است تا عقاید غیر منطقی خود را به چالش بطلبد . این فرآیند مبارزه کردن سه عنصر دارد: ابتدا درنجویان یاد می گیرند عقاید غیر منطقی خود مخصوصاً «بایدها» و «حتماً های» مستبدانه را شناسایی کنند. بعد یاد می گیرند با عقاید کژکار خود به صورت منطقی و تجربی مجادله کنند و قویاً علیه اعتقاد به آنها برای خودشان دلایلی بیاورند. سرانجام درمانجویان یاد می گیرند عقاید غیر منطقی (خود شکن) را از عقاید منطقی(کمک کننده به خود) متمایز کنند (الیس 1994،1996). از بین این سه عنصر درمان عقلانی – هیجانی بر فرآیند مجادله کردن هنگام جلسات درمان و در زندگی روزمره تاکید دارد. سرانجام درمانجویان به E فسفه ی موثر می رسند که جنبه ی عملی دارد. نظام عقیدتی موثر جایگزین کردن افکار ناسالم با افکار سالم را شامل می شود. اگر در انجام این کار موثر باشیم F را نیز بوجود می آوریم که احساسات تازه است ،به جای اینکه به طور جدی احساس اضطراب و افسردگی کنیم ،به طور سالم تاسف می خوریم و مطابق با شرایط احساس ناامیدی می کنیم. مفهوم اضطراب و بیماری های روانی الیس اضطراب و اختلالات عاطفی را نتیجه ی طرز تفکر غیرعقلانی می داند . به نظر او افکار و عواطف کنش های متفاوت و جداگانه ای نیستند.از این رو،تازمانی که تفکر غیر عقلانی ادامه دارد،اختلالات عاطفی نیز به قوت خود باقی خواهند بود. انسان اختلالات و رفتار غیر منطقیش را از طریق بازگو کردن آنها برای خود تداوام می بخشد.به نظر الیس ،افرادی که خود را اسیر و گرفتار افکار غیر عقلانی خویش می کنند،احتمالاً خود را در حالت اساس خشم،مقاومت،خصومت،دفاع ،گناه ،اضطراب ،بی ثمری ،عدم کنترل و ناشادی قرار می دهند. انسان بوسیله ی اشیای خارجی مضطرب و بر آشفته نمی شود،بلکه دیدگاه و تصویری که او از اشیاء دارد موجب نگرانی و اضطرابش می شوند؛تمام مشکلات عاطفی افراد از تفکرات جادویی و ماهومی آنها سرچشمه می گیرد که از نظر تجربی معتبر نیستند .(پاپن،1974؛پاترسن ،1966). الیس اضطراب و اختلالات رفتاری را زاده ی طرز تفکر خیالی و بی معنی انسان می داند،به همین دلیل وجود چند اعتقاد را در ذهن فرد غیر منطقی می داند که اهم آنها را بر می شمریم(پاترسن،1966؛الیس 1973؛ پاپن،1974): 1-اعتقاد فرد به اینکه لازمه ی احساس ارزشمندی ،وجود حداکثر لیاقت،کمال و فعالیت شدید است. فرد منطقی بهترین کارها را به خاطر خودش انجام می دهد،نه به خاطر دیگران و درصد است که از خود فعالیت لذت ببرند و نه از نتایج . 2-اعتقاد به اینکه لازم است همه ی افراد جامعه او را دوست بدارند و تکریمش کنند.اگر کسی دنبال چنین خواسته ای باشد کمتر خود رهبر وبیشتر ناامن ومضطرب خواهد بود. این مطلوب است که انسان مورد محبت و دوستی قرار بگیرد ولی در عین حال فرد منطقی و عقلانی علایق و خواسته هایش راقربانی چنین هدفی نمی کند. 3-اعتقاد فرد به اینکه گروهی از مردم شرور و بدذات هستند و باید به شدت تنبیه بشوند ،این عقیده غیر منطقی است.زیرا معیار مطلقی برای درست ونادرست بودن وجود ندارد وانسان آزادی زیاد در انتخاب ندارد. 4-اعتقاد فرد به اینکه باید متکی به دیگران باشد و بر انسان قویتر دیگری تکیه کند اما وابستگی شدید به فقدان یا کاهش استقلال منجر می شود. 5-اعتقاد فرد به اینکه برای هر مشکلی فقط یک راه حل وجود دارد و اگر انسان به آن راه حل دست نیابد،بسیار وحشتناک خواهد بود. این طرز تفکر اشتباه است،زیرا هیچ گاه راه حل کاملی وجود ندارد و نتایجی که فرد از عدم دستیابی به این راه حل تصور می کند غیر واقعی است و به اضطراب می انجامد .فرد منطقی می کوشد تا راه حل های متعددی را برای مشکل خویش بیابد و از میان آن کامل ترین را انتخاب کند. الیس معتقد است که توسل به این عقاید به اضطراب و ناراحتی های روانی منجر می شود. راهبردهایی برای کشف اعتقاد های غیر منطقی الیس(1977،ص10)بعضی پیشنهادات مفید را برای کشف اعتقادهای غیرمنطقی ،ارائه داده اند این پیشنهادات عبارتند از : 1-در پی کشف مهیب سازی باشیدو از درمانجویان سوال کنید که ،چرا و به چه دلیل یا دلایلی این موقعیت مهیب یا ترسناک است؟ «من بیکار هستم 45 سال از عمرم می گذرد و دیگر نمی توانم شغلی را پیدا کنم،خانواده ام از گرسنگی خواهند مرد،این وضع نه تنها ترس آور بلکه یک فاجعه مهیب هم است» 2-در پی اعتقاداتی نظیر من نمی توانم آن را تحمل کنم، باشید و روشن سازید که درمانجوکدام جنبه از این موقعیت را غیر قابل تحمل می داند. «من نمی توانم اخراج شدنم را تحمل کنم،حتی اگر این آخرین کار باشد که قادر به انجام دادن آن باشم از آنها انتقام خواهم گرفت» 3-در پی سرزنش کردن ها و لعنت فرستاد نهایی باشید که درمانجو به خود یا به دیگران روا می دارد و از او سوال کنید شما کدام جنبه از این رفتار را غیر قابل بخشش تلقی می کنید؟ «من در شغلم موفق نیستم،من برای خانواده ام خوب نیستم ،من درد هیچ کاری نمی خورم» راه دیگر برای کشف اعتقادهای غیرمنطقی این است که در پی شناخت مشکلاتی باشیم که درمانجو در رابطه با مشکلات خود با آن مواجه می شود ."هر بار که به قصد ازدواج از یک دختر خانم از او می خواهم که با من صحبت کند،دچار حالت تهوع می شوم.لازم به گفتن نیست که وقتی هم با او صحبت می کنم،از شدت اضطراب مرتب پیچ وتاب می خوردم" این گونه نشانه های مرضی ثانویه ،ارتباطی با رویداد اصلی (صحبت کردن با دختر خانم و تقاضای ازداواج از او )ندارد و هر چه هست،در رابطه با حساسات ،افکار و رفتارهای درمانجو در پیش از قوع رویداد(احساس ترس،نابسندگی،بی مهارتی و...) است .( گر یگر،a1986،ص 205-204) تکنیک های درمانی درمان عقلانی –هیجانی روش های متعدد شناختی ،عاطفی ورفتاری درخود درد،همانند سایر شناخت درمانگران ،درمان عقلانی –هیجانی تکنیک ها را برای تغییر الگوی تفکر،احساس و رفتار مراجع با یکدیگر ترکیب می کند . با وجودی که این روش ترکیبی است،تمرکزبرا ایجاد رفتاری و شناختی است.درمان عقلانی –هیجانی تکنیک های خاصی برای تغییر خود باوری افکار در موقعیت های اجتماعی تاکید دارد .به علاوه برای شناخت باورها ،درمان عقلانی-هیجانی به فرد کمک می کند متوجه شوند چگونه باورهای آنها احساسات و رفتارهای آنها را از تفکرات ناکارا مد می سازد .مشکلاتی که در درمان عقلانی –هیجانی مورد بررسی قرار می گیرند عبارتند از : اضطراب،افسردگی،خشم،مشکلات زناشویی،مهارتهای بین فردی ضعیف،اختلالات شخصیت ،اختلال وسواسی،اعتیادو اختلالات روانی. روان درمانی الف)تعریف به عقیده ی الیس روان درمانی فرایندی است که در آن،با تمرکز شدید بر نظام اعتقادی فردیعنیb واصلاح آن،به تغییر رفتار اقدام می شود.(پاپن،1974؛ کریسنی،1793 ؛پاترسن،1966). ب)انتظار از روان درمانی یا هدف روان درمانی به طور کلی هدف از روان درمانی آن است که تغییرات مطلوبی درنظام اعتقادی فرد به وجود آورد و متعاقب آن،فرد رفتارهای مطلوبی از خود بروز دهد و پس از خاتمه ی درمان انتظار می رود که فرد عقاید غیر منطقی وغیر عقلانی خود را رها کند و به سوی تفکر منطقی و عقلانی روی آورد؛از مطلق گرایی و کمال جویی غیر منطقی بپرهیزد وبیشتر به خود ،بر اساس آنچه که هست ارزش بدهد،نه بر اساس آرمانهای بی پایه اش .فلسفه غیر عقلانی و غیر منطقی خود را نسبت به زندگی تغییر دهد و به آن یک فلسفه ی محکم منطقی بنشاند. در واقع از هدفهای عمده ی روان درمانی آن است که شخص اعتماد به نفس و قدرت تحمل ناملایمات را بدست آورد و خود را به سادگی قربانی هر خیر و شری نکند،بلکه استدلال صحیح ومنطقی را در اعمال و رفتار خود بکار گیرد.(پاپن،1974؛الیس 1973؛کریسنی 1973 ؛پاترسن ،1966). فرآیند درمان به طور کلی تمام تلاش درمانگر در جلسه ی درمان صرف وادار کردن مراجع به این مطلب می شود که از تفکر غیر عقلانی و متناقض با نفس خویش دست بردارد و فلسفه ی واقع بینانه تر ومنطقی تری در زندگی بدست آورد(پاپن ،1974،الیس ،1973 ؛کریسنی،1973). درمانگردر جلسه ی درمان با فردی مواجه است که حادثه ی نامطلوبی (a)برایش اتفاق افتاده است و دچار پیامدهای ناگوار عاطفی (c)شده است .مراجع طبق نظر الیس ،به غلط حالت اختلال عاطفی(iC) خود را به a نسبت می دهد و از افکار غیرعقلانی خود (ib)غافل است. درمانگر،که عقیده خلاف عقید مراجع دارد ، سعی می کند به او کمک کند تا عقاید غیر منطقی خود را کنار بگذارد و با آنها مبارزه کند (d )و عقاید و افکار عقلانی تر و منطقی تر را جایگزین آنها کند(e )و در نتیجه به شناخت بهتر (ce)و رفتار موثر دست یابد. مطالبی را که گفتیم می توان بر طبق نظر الیس در یک نمودار نشان داد(الیس 1973): a ib ic d e لذا دمانگر در نقطه ی d مراجع را وادار می کند که عقاید و افکار و نگرش های خود را مورد تردید و سوال قرار دهد و با آنها به مبارزه بپردازد تا اثرات این مبارزه در شناخت و رفتار اومتجلی شود.برای این کار درمانگر مشکل را از سه بعد شناختی ،عاطفی و رفتاری مورد بحث و بررسی قرار می دهد و به شیوه های فعال ،آمرانه و مستقیم به چاره چویی مشکل می پردازد (الیس ،1973؛پاپن، 1974؛کریسنی،1973). فنون و روش های درمان: 1-درمان شناختی :در این بعد ،درمانگر مراجع را متوجه غیر منطقی بودنش می کند و به او نشان می دهد که چگونه و چرا به آن حالت در آمده است؛و نیز رابطه ی بین عقاید غیرمنطقی را با اختلالات عاطفی و ناراحتی های او نشان می دهد .چون شناخت فرد در سایه ی کسب پاره ای از اطلاعات صورت می گیرد،لذا درمانگر در جربان درمان برای بالا بردن سطح شناخت بیمار از جزوات ،فیلم ها و نوارهای کاسب و ویدئوی مربوطه به درمان استفاده می کند و بیمار را به خواندن یا گوش دادن و یا تماشا کردن آنها وا می دارد. 2-درمان عاطفی:در این بعد درمانگر به عناوین مختلف مراجع را تشویق و وادار می کند تا عواطف خود را به طور عینی احساس کند و دست به تغییر ارزش های اساسی خود برند. در اینجا به مراجع نشان داده می شود که عواطفش بوسیله ی خود او و از راه زمزمه کردن عقاید نامطلوب با خود ،که مسبب اصلی ناراحتی و نگرانی او هستند ،به وجود آمده است.برای این کار درمانگر از شیوه های متعددی مثل ایفای نقش(برای نشان دادن نحوه ی پذیرش غلط و تاثیرآن در ارتباط فرد با دیگران )،الگوسازی (برای نشان دادن نحوه ی پذیرش ارزش های مختلف)،شوخی و بذله گویی (به منظور خط بطلان کشیدن بر عقاید اضطراب آور مراجع)،نصیحت و ترغیب (برای امتناع و ورزیدن از تفکرات ابلهانه ) و .....استفاده می کند. 3-درمان رفتاری:در این بعد درمانگر مستقیماً به اعمالی دست می زند تا مراجع رفتاری متفاوت با رفتار غیر عادی خود بروز دهد و بدین وسیله در رفتار او تغییری حاصل شود.برای رسیدن به این منظور از پاره ای روش های رفتار درمانی نظیر تعیین تکلیف ،خطر کردن،تصور کردن خویش در موقعیت های ناخوشایند و اضطراب آور، شرطی کردن فعال و کلاسیک و...استفاده می شود. در فرایند درمان،درمانگر نقش بسیار فعالی دارد و سعی می کند تا نگرش تازه تری به مراجع بیاموزد . در درجه ی اول ،پذیرش مراجع توسط درمانگر ،به مثابه ی یک انسان ،مطلوب است و درمانگر به سخنان او گوش فرا می دهد . اما به ندرت با احساسات برآشفته و مضطرب مراجع همدردی و همدلی می کند.درمانگر از سوی،نسبت به بیمار مهربان است و از سوی دیگر ،در مقابل تفکرات نامعقول مراجع سخت ایستادگی می کند و آنها را مورد حمله قرار می دهد . درمانگر همواره می کوشد تا در جریان درمان یک گام از مراجع جلوتر باشد.برای مثال قبل از اینکه مراجع به علت اختلال رفتار خود پی ببرد،درمانگر نوع تشخیص خود را،که همان شیوه ی تفکر غیر منطقی است،به او گوشزد می کند. (الیس ،1973؛هرشر ،1970؛پاپن 1974؛کریسنی 1973). در زمینه ی بینش نیز درمانگر به مراجع کمک می کند تا به سه نوع بینش عمده دست یابد: اول آنکه:متوجه شود که این رفتار غیر عادی او،گرچه در گذشته سابقه داشته است،ولی علت دارد که در زمان حال هم تداوم دارد و در رفتار او اثر می گذارد. دوم آنکه:مراجع این بینش را حاصل کند که خود او در تداوم بخشیدن به مشکلش نقش اصلی را برعهده دارد و با زمزمه کردن افکار غیر عقلانی و غیر منطقی با خودش به بقای مشکل کمک می کند. سوم آنکه:مراجع به صراحت اعتراف کند که تنها کسی که می تواند ناراحتی واضطراب های او را تخفیف دهد و. یا از بین ببرد فقط خود اوست ؛لذا،باید در این زمینه نقش فعال و سازنده ای را در پیش گیرد تا بتواند بر مشکل یا مشکلات خود غلبه کند(هرشر 1970؛کریسنی 1973). کاربرد درمان عقلانی –هیجانی درمان عقلانی –هیجانی در رابطه ای تک به تک ،روی مشکل خاصی تمرکز می کند.الیس (1994)می نویسد بیشتر درمانجویانی که تحت درمان فردی قرار می گیرند هفته ای 1 جلسه و در کل حدود 5 تا 50 جلسه حضور دارند . این درمان برای گروه درمانی نیز مناسب است زیرا به اعضا یاد داده می شود اصول آن را در موقعیت گروهی در مورد یکدیگر اجرا کنند .الیس توصیه می کند که اغلب درمانجویان ،یک زمانی علاوه بر درمان فردی،درمان گروهی را نیز تجربه کنند . درمان عقلانی-هیجانی در مورد مشاوره و با زوج ها و خانواده درمانی نیز اجرا شده است . در رابطه با زوج ها ،اصول رفتار درمانی عقلانی –هیجانی به زن و شوهر آموخته می شود تا بتوانند اختلافات خود را حل کنند یا دست کم در مورد آنها کمتر مشوش شوند. درخانواده درمانی،تک تک اعضای خانواده ترغیب می شوند توقع نداشته باشند سایر اعضای خانواده به صورتی رفتار کنند که مورد پسند آنهاست. در عوض،درمان عقلانی-هیجانی به اعضای خانواده می آموزد که آنها در درجه ی اول مسوول اعمال خود و تغییر دادن واکنش های خویش به موقعیت های خانواده هستند. درمان عقلانی –هیجانی به عنوان درمان کوتاه مدت کاملاً مناسب است،خواه در مورد افراد اجرا شده باشد یا گروهها یا زوج ها و یا خانواده ها.الیس در آغاز درمان عقلانی را به این دلیل بوجود آورد که روان درمانی را از اغلب سیستم های درمانی دیگر کوتاهتر و کار آمدتر کند؛از این رو این درمان اغلب کوتاه مدت است . روش A-B-C را برای تغییر دادن نگرش هایی که موجب آشفتگی می شوند می توان در ا تا 10 جلسه آموخت. درمان عقلانی –هیجانی رویکرد مفید برای کمک کردن به افرادی است که دچار بحران شده اند. در اغلب بحران ها ،دیدگاه شناختی ما در مورد اینکه واقعه ی خاصی چگونه بر ما تاثیر بگذارد اهمیت زیادی دارد . درمان عقلانی –هیجانی می تواند به افراد کمک کند شناخت های کژ کار خود را تشخیص دهند و در ضمن به آنها نشان دهد که چگونه هیجان ها و رفتار های آنها بر نحوه ای که درمورد رویدادها فکر می کنند تاثیر می گذارند. نقایص درمان عقلانی – هیجانی مثل تمام رویکردهای روانشناسی این رویکرد نیز دارای نقایصی است،از جمله نقایص این رویکرد: 1-نداشتن هیچ نوع تاکید خاص نسبت به اهمیت و لزوم روابط و شرایط درمانی از نوع همدلی بین درمانگر و درمانجو می باشد. 2-از آن جایی که لازم است درمانجویان برای مدت طولانی در جلسات درمان شرکت کنند اگر درمانجویان احساس کنند که به آنها گوش داده نمی شود و اهمیتی به آنها داده نمی شود به احتمال خیلی زیاد از ادامه شرکت در جلسات درمانی صرف نظر می کنند. 3-ویژگی های متافیزیکی این رویکرد نیز باعث می شود بکارگیری که آن برای بیشتر درمانگران دشوار باشد و تنها درمانگرانی بتوانند از آن بهره بگیرند که در کار خود بسیار دقیق ،دانا،هوشیار و موشکاف هستند. منابع کری ،جرالد ،مترجم سید محمدی، یحیی، نظریه های مشاوره و راون درمانی، 1385 شیلینگ، لوئیس مترجم سیده خدیجه آرین نظریه های مشاوره و روان درمانی1375 شفیع آبادی، عبدالله نظریه های مشاوره و روان درمانی 1386 ساعتچی ، محمود نظریه های مشاوره و روان درمانی 1377 اینترنت سایت ویکی پدیا

نویسنده : رضا منافی : ۱۱:٤٤ ‎ق.ظ ; یکشنبه ٢٢ آذر ،۱۳۸۸